مثل همیشه بچه ها رو برده بودیم سالن اما این دفعه فرق داشت. وقت سالن که از قبل کرایه کرده بودیم با شب شهادت امام باقر (ع) یکی شده بود ، اما موقع بستن قرارداد ما حواسمون نبود به این قضیه نبود.
سالن رو نمی تونستیم لغو کنیم چون از قبل پولش رو داده بودیم و اونقدر مایه دار نیستیم که بی خیال این پول بشیم. ما خودجوش و آتش به اختیار عمل می کنیم و از جیب برای کار فرهنگی خرج می کنیم و به جایی وابسته نیستیم. البته خدا خیر ها رو خیر بده که بعضی وقتا بهمون کمک میکنن ، ای کاش رسم میشد که مردم نذری فرهنگی هم بدن
خلاصه بچه ها رو جمع کردیم و رفتیم سالن ، اما اصلا انگار عذاب وجدان داشتیم و دلمون راضی نمی شد. یهویی خدا یه فکری به دلمون انداخت ...
بقیه در ادامه مطلب ...
بعد از گرم کردن و حرکات کششی ، بچه ها حلقه زدن و توی سالن دعای توسل خوندیم...
آره ، فکر کنم ما اولین هیئتی باشیم که تو سالن فوتسال دعای توسل خونده
یه منبر کوچیک هم درباره امام باقر رفتیم و بعدش رفتیم سراغ بازی
خلاصه تهدید رو به فرصت تبدیل کردیم.
- يكشنبه ۲۰ مرداد ۹۸